قهوه

ساخت وبلاگ

امکانات وب

3- عثمان‌ بن عفان (وفات 36 هجری) 4- علی‌ بن ابیطالب (وفات 40 هجری) 5- عبدالله بن مسعود (وفات 32 هجری) 6- معاذ بن جبل (وفات 17 یا 18 هجری) 7- زید بن ثابت (وفات 45 هجری) 8- ابودرداء عویمر بن مالک (وفات 57 یا 58 هجری) 9- عبدالله بن عباس (وفات 68 هجری) 10- عبدالله بن عمر (وفات 72، 73، 74 هجری) 11- عبدالله بن زبیر عوام (وفات 73 هجری) 12- عبدالله بن عمروعاص (وفات 65 یا 77 هجری) ابوبکر صدیق تنها کسی بود که در حضور خاتم‌ انبیاء علیهم الصلاه والسلام فتوا می‌داد. محمد بن سهل‌ بن حثمه از پدرش نقل می‌کند که سه نفر از مهاجرین: عمر و عثمان و علی و سه نفر از انصار: ابی‌ بن کعب و معاذ بن جبل و زید بن ثابت در عهد رسول خداص فتوا می‌داده‌اند. راویان نقل حدیث از خلفای راشدین «1- کسانی که از ابوبکر صدیق روایت کرده‌اند عبارتند از: عمر بن خطاب، عثمان‌ بن عفان، علی‌ بن ابیطالب، ا بن عوف، ا بن مسعود، حذیفه، ا بن عمر، ا بن زبیر، ا بن عباس، زید بن ثابت، براء بن عازب، ابوهریره، عقبه‌ بن الحارث و عبدالرحمن پسرش، زید بن ارقم، عبدالله بن مغفل، عقبه‌ بن عاملی جهنی، عمران‌ بن حصین، ابوبرزه اسلمی، ابوسعید خدری، ابوموسی اشعری، ابوطفیل لیثی، جابر بن‌عبدالله انصاری، بلال، و عایشه دخترش و از تابعین اسلم مولی عُمَر و واسط بجلی و غیره بوده‌اند. جمع احادیثی که از او روایت شده 142 حدیث است». «2- گروهی که از عمر بن خطاب روایت حدیث کرده‌اند عبارتند از: عثمان‌ بن عفان، علی‌ بن ابیطالب، طلحه‌ بن عبیدالله، سعد بن ابی‌وقاص، عبدالرحمن بن عوف، ا بن مسعود، ابوذر، عمر بن عبسه و پسرش عبدالله، ا بن عباس، ا بن زبیر، انس، ابوهریره، عمرو بن عاص، ابوموسی اشعری، براء‌ بن عازب، ابوسعید خدری و غیره از صحابه بوده‌اند که 539 حدیث از او روایت کرده‌اند». «3- جماعتی که از عثمان‌ بن عفان روایت حدیث کرده‌اند عبارتند از: زید بن خالد جهنی، ا بن زبیر، سائب بن یزید، انس بن مالک، زید بن ثابت، سلمه بن اکوع، ابوامامة باهلی، ا بن عباس، ا بن عمر، عبدالله‌ بن مغفل، ابوقتاده، ابوهریره و عده دیگری از صحابه و از تابعین ابان بن عثمان، عبیدالله بن عدی، حمران و غیره ...، عده احادیثی که از رسول خدا از او روایت شده 146 حدیث می‌باشد». «4- آنان که از علی‌ بن ابیطالب روایت حدیث رسول خداص کرده‌اند عبارتند از سه پسرش؛ حسن، حسین و محمد بن حنیفه، ا بن مسعود، ا بن عمر، ا بن‌عباس، ا بن زبیر، ابوموسی، ابوسعید، زید بن ارقم، جابر بن عبدالله، ابوامامه، و ابوهریره. و عده دیگری از صحابه و تابعین رضوان‌الله تعالی علیهم اجمعین. عده‌ احادیثی که از رسول خداص از او روایت شده 586 حدیث می‌باشد». صحابه و فقه در کتاب ارزشمند اصحاب صحاح ستّه دربارة صحابه بزرگوار و فقه چنین آمده است: «از آنان که از صحابة کرام اخذ فقه شده، ابوسعید خدری، ابوهریره دوسی، جابر بن عبدالله انصاری و رافع بن خدیج، سلمه بن الاکوع، ابوواقد لیثی و عبدالله بن یحیی را می‌توان نام برد. از آن عده از صحابه که فقه از آنها نقل شده در طبقات الفقهاء شیرازی بدین قرار است: عبدالله بن مغفل مزنی، ابونجید عمران بن حصیل اسلمی خزاعی، ابوحمزه انس بن مالک و عدة کثیری دیگر از صحابه مانند طلحه‌ بن عبیدالله، زبیر بن عوام، سعد بن ابی‌ وقاص، سعید بن زید بن عمر، ا بن نفیل، عبدالرحمن بن عوف، ابوعبیده ا بن جراح، حذیفه بن یمان، امام حسن، امام حسین، معاویه بن ابی‌سفیان، عمرو بن عاص، خالد بن ولید، مسعود بن مخرمه، ضحاک بن قیس، عمار بن یاسر، ابوذر غفاری، ابونصر غفاری، سلمان‌ فارسی، عباده بن صامت، شداد بن اوس، فضاله‌ بن عبیدالله انصاری، ابومسعود بدری، ابوایوب انصاری، ابوقتاده انصاری، ابوطلحه انصاری، ابواسید ا بن مالک بن ربیعة انصاری، نعمان‌ بن بشیر، برّا بن عازب بن ابی‌اوفی الاسلمی، واثله بن اسقع اللیثی، ابوامامه باهلی، عقبه بن عامر الجهنی، سمره به جندب الفزازی، عبدالرحمن بن ابزی و غیرهم. از زنان: فاطمه ـ سلام‌الله علیها ـ دختر رسول خداص، عایشه، حفصه بنت عمر، ام‌سلمه، ام حبیب اسماء بنت ابی‌بکر، ام‌الفضل بنت الحارث و ام‌هانی بنت ابیطالب رضی‌الله عنهنّ بوده‌اند. به غیر از اینها عدة دیگر از زنان و مردان نیز فقیه بوده‌اند و از آنها اخذ فقه شده است و عصر صحابة کرام ما بین نود تا صد هجری انقراض یافت. واقدی گوید: آخرین صحابی در کوفه، عبدالله بن اوفا بود که در سال 86 هجری زندگی را بدرود گفت، و در مدینه سهل‌ بن سعد ساعدی بود که در سال 91 هجری در صد سالگی چشم از زندگی فروبست، و در بصره، انس‌ بن مالک بود که در سال 91 یا 93 به جمع صحابة سلف پیوست، و در شام عبدالله بن یسر بود که در سال 84 به دار آخرت رحلت نمود، و ابوطفیل آخرین صحابه بود که پیغمبرص را دیده و بعد از تمام صحابه و عصر آنها، بعد از صد هجری به عنوان خاتمة اصحاب نبی زندگی را بدرود گفت ...». . فقهاء تابعین و اتباع آنها نویسنده کتاب اصحاب صحاح ستّه درباره عصر تابعین یعنی کسانی که صحابه را دیده‌اند ولی نتوانسته‌اند به درک حضور و رسول گرامیص برسند به تفصیل سخن گفته است که ما به قسمتی از آن استناد می‌جوییم: «بعد از عصر صحابه «تابعین» به قرآن و حدیث و روش صحابه، عمل می‌کردند، و اتباع تابعین نیز با گذشتگان خود از صحابه و تابعین اقتدا می‌کردند و استفاده می‌نمودند. در عصر صحابه و تابعین در شهرهای اسلامی مدارس و مکاتب عدیده‌ای برای تعلیم فقه وجود داشت که مردم برای تعلیم و جهاد و مرابطه در راه خدا تربیت می‌شدند، نگهدارندگان این مدارس معمولاً (در آن روزگار) از جلّه علماء صحابه و اخلاف آنها بودند، که این فقهاء بزرگ مرجع فتوا به شمار می‌رفتند. ا بن حزم متوفی به سال 456 هجری قمری، گوید: فقهاء تابعین و آیندگان بعد از آنها که مورد فتوا بودند در مکه: عطا‌ بن ابی‌رباح، طاوس بن کیسان فارسی، عمر بن دینار و عکرمه، که از اصحاب ابن عباس بودند و همین عده از حضرت علی‌ بن ابیطالب و حضرت ام‌المؤمنین عایشه رضی‌الله عنها و جابر بن عبدالله انصاری اخذ فقه و حدیث و روایت کرده‌اند و سپس ابو زبیر مکی و عبدالله بن خالد و عبدالله بن طاووس و غیره بوده‌اند. سپس مسلم بن خالد زنجی و سعد بن سالم قداح و بعد محمد بن ادریس شافعی بوده‌اند. در مدینه: سعید بن مسیب مخزون، عروه‌ بن زبیر عوام، سپس ابان بن عثمان بن عفان، عبدالله و سالم پسران عمر بن خطاب و غیره بوده‌اند. در بصره: حسن‌ بن حسن که پانصد نفر از صحابه را درک کرده است و بعضی از فقهاء، فتاوی او را در هفت اسفار قطور جمع کرده‌اند و جابر بن زید و محمد بن سیرین و غیره بوده‌اند. از فقهاء کوفه: نجد بن حزم و عده‌ای از تابعین مانند ابراهیم نخعی، عامر شعبی، سعید بن جبیر، سپس حماد بن ابی‌سلیمان، سفیان بن سعید ثوری، ابوحنیفه نعمان بن ثابت و غیره بوده‌اند ... . از اهل مصر: یزید بن حبیب، بکیر بن عبدالله بن الاشجع، و عمر بن الحارث بوده‌اند. از قیروان: سحنون بن سعید و از اندلس یحیی‌ بن یحیی و عبدالملک بن حبیب و غیره بوده‌اند. این خلاصة آنچه بود که ابن حزم گفته است ...». عصر نشأت مذاهب یا عصر اتباع تابعین در خلاء زمانی وجود اصحاب و تابعین، شرایطی به وجود آمد که مذاهب فقهی متعددی رشد کردند و در کتاب اصحاب صحاح ستّه چنین آمده است. «در این عصر اسباب و عوامل مختلف و متعددی وجود داشت که باعث بر تدوین مذهب گردید، و این عوامل مُنتج به نتایجی بدین قرار است: 1- طبیعی بود که اتباع تابعین از آنهایی که درک حضورشان می‌کردند استفاده می‌نمودند و در مسایل مورد اختلاف هر کدام از دو گروه، مذهب شیوخ و اهل شهر خود را اختیار می‌کردند. 2- بنابراین، مذهب هر امامی در شهر خود بالا گرفت و اهل هر شهری تابع مذهب امام شهر خود بودند، ولی نه به صورت تقلید بلکه به وسیلة علاقة همشهری بوده قناعت می‌کردند، و این امامان شهر مانند: سفیان ثوری، و ابن ابی‌لیلی در کوفه، ا بن جریح در مکه، مالک‌ بن ماجشون در مدینه، اوزاعی در شام و لیث‌ بن سعد در مصر. و اگر مسئله‌ای از تابعین شهر خود نمی‌یافتند اجتهاد می‌کردند، و طبیعتاً اجتهاد به رأی ایجاد اختلاف می‌کند.
قهوه...
ما را در سایت قهوه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : akhtar mohammad10220 بازدید : 214 تاريخ : شنبه 28 ارديبهشت 1392 ساعت: 20:04